داشتم فکر میکردم که اگر از من بپرسندتا به حال عاشق شده ای؟»چه جوابی باید بدهم. و از آن جایی که به قول خانم هاما مردها همه مثل هم ایم»پس روند عاشق شدنمان هم مثل هم است ولی اما چگونه؟
یادم می آید من هم شبیه نود درصد پسرها،از اولین دختری که خوشم آمد بود. داخل پرانتز این را هم بگویم که آن ده درصد هم نداشته اند وگرنه عاشقش می شدند. 
لابد می پرسید پس دخترهای فامیل چه می شوند؟
باید بگویم که نه تنها ما مردها،بلکه تمام آدم ها از چیزهای نو و اتفاق های جدید خوششان می آید. دختر های فامیل آنقدر برایمان تکرار شده اند که نمی توانم نامش را عشق بگذارم. صد البته که در همه چیز استثنا وجود دارد. برای این دسته از دخترها همانداداشی»بمانیم کلاهمان را هوا می اندازیم.
خلاصه داشتم می گفتم چهارده پانزده سالم بیشتر نبود که برای شروع،در دسترس ترین دختر را انتخاب کردم. یک سال از من کوچکتر بود ولی مثل همه ی دخترها به یکباره قد کشیده بود و تازه داشتم هم قدش می شدم. آنقدر لاغر بود که چیزی از نشانه های بلوغ در بدنش نمایان نبود ولی چهره ی استخوانی اش را دوست داشتم. با آن موهای وِزوِزی اش که از زیر مقنعه تاب میخوردند توی صورتش.
هر روز بعد از ظهر منتظر می ماندم تا از مدرسه برگردد،هر روز هم عزمم را جزم میکردم که بگویم دوستش دارم. ولی وقتی می دیدمش دست و پایم را گم می کردم و حتی به زحمت نگاهش می کردم. یک روز با خودم عهد بستم که امروز حتما باید بگویم. تا برگشت،کلی رویا بافتم که می گویم و از این به بعد از پنجره خانه هایمان که رو به هم باز می شوند یواشکی عشق بازی می کنیم. می گویم و از این به بعد پاتوقمان می شود پارک سر کوچه و همه ی بچه محل ها انگشت به دهان می مانند که عجب دختری تور کرده ام. می گویم و. خدای من آمد. مثل همیشه هول شدم ولی اینبار گفتم. گفتم ولی نه شوکه شد نه خجالت کشید،فقط یک لبخند کم جان تحویلم داد و رفت سمت خانه. ولی نه خانه خودشان که خانه ما. خیلی شیک و مجلسی همه چیز را گذاشت کف دست مادرم. از اینکه تا ساعت ها پای برگشتن به خانه را نداشتم و حرکت هایی که مادرم پس از برگشتن رویم پیاده کرد،که بگذرم تصمیم گرفتم از همه ی دختر ها متنفر شوم. ولی نه. این تازه شروع ماجرا بود.
دومین دختری که عاشقش شدم دختری بود که.

مردها با چشم عاشق میشوند؟ ۲

مردها چگونه عاشق می شوند؟

چه به سر پیامبری آمده که خودش عاشقانه بت ها را میپرستد؟

سرو خوش قامت تراشیده

تو را میخواهم به هر قیمتی...

هم ,ولی ,دختر ,خانه ,داشتم ,بگویم ,و از ,همه ی ,گویم و ,می گویم ,ولی نه

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران